قصۀ ما

۱۵/۳/۱۳۹۷

فلییز دختر جوانی که بعد از مرگ مادرش مجبور میشود تا از خواهران و برادران خود مواظبت کند و فکری پدر آنها یک شخص شرابی است که همیشه باعث مشکلات فامیل شده و میشود. با وجودیکه تمام تلاش آنها برای زنده ماندن در یک محل فقیر نشین در استانبول است این شش برادر و خواهر همواره تلاش میکنند تا یکدیگر خود را خوش نگهدارند. فلییز به این عقیده مبیاشد که هیچ جایی در قلب وی برای عشق وجود ندارد تا هنگامیکه وی با باریس آشنا میشود. باریس هر کاری برای فامیل فلییز انجام میدهید تا در قلب فلییز جایی پیدا کند. 

با طلوع باشید تا درباره فلییز و باریس بیشتر بدانید